✍داوود حشمتی:
🔹مخالفان دیروز موافقان امروز و شیفته گان دیروز علی لاریجانی حالا، به مخالفان او تبدیل شده اند. آیا خط کشی های سیاسی ایران تغیر کرده است؟ یا آنکه موقعیتی که سیاستمداران در طول زمان در آن قرار می گیرند زاویه آنها را با مردم دور و نزدیک می کند؟ آیا بازگشت علی لاریجانی میتواند به نوعی بازگشت به پیش از دوران احمدی نژاد قلمداد شود؟
🔹با انتصاب رسمی علی لاریجانی به عنوان دبیرشورای عالی امنیت ملی، شاهد چند مواجهه با او بودیم که از دو منظر متفاوت باید به آن نگاه کرد. اول: نگاه جریان های سیاسی به علی لاریجانی و دوم: موقعیت و جایگاه جلیلی بعد از انتصاب لاریجانی است.
اول: جریان های سیاسی چه می گویند؟
🔹برخی از آمدن علی لاریجانی به دبیرخانه شعام خوشحال هستند. برخی دیگر فکر می کنند با جدا شدن شورای عالی دفاع در واقع قدرت دبیرخانه شعام کاسته شده و فضا برای تحرک لاریجانی مانند گذشته نیست. آنها که این سالها به دنبال عقلانیت در سیاست بودند، از آمدن لاریجانی استقبال کردند. جریان تحریمی در انتخابات اما برایش تفاوتی میان لاریجانی و پزشکیان و جلیلی نیست. آنها امیدواری از بابت آمدن فردی که سالهای قبل اتفاقا با تمام قوا در مقابل اصلاحات ایستاد و اجازه نداد اصلاحات به وقتش انجام شود، «امید کاذب» یا «جعل امید» می دانند.
🔹اختلاف اما در میان اصولگرایان بشتر است. پاجوش ها و چنارها از یک موقعیت واحد در قبال بازگشت علی لاریجانی برخوردار نیستند. آنها مدت ها بود که اتفاقا برای بازگشت جلیلی به دبیرخانه شعام تلاش می کردند. حتی از همان زمان که شمخانی در دبیرخانه بود و بعد از آن در سال 1403 که انتقادات به احمدیان شروع شده بود. تلاش های آنها ناکام ماند و حالا به جای آنکه جلیلی انتخاب شود، رقیب او به این سمت انتخاب شده است. در این رقابت رفتن بخش مهمی از اعضای دولت رئیسی به دبیرخانه شعام و نگرانی از آمدن لاریجانی به این دبیرخانه هم بی تاثیر نیست.
🔹چنارها اما از آمدن لاریجانی استقبال می کنند و تلاش می کنند لاریجانی را در حد و اندازه لاریجانی سال 84 نگه دارند. کسی که هم با احمدی نژاد زاویه داشت و هم با اصلاح طلبان.
🔹این میان برخی از اصلاح طلبان هم با تعریف و تمجیدهایی شدید و دادن امیدهای واهی سعی می کنند از لاریجانی «ابرمرد سیاست» همچون «فروغی» بسازند که می تواند مسیر تاریخ را تغییر دهد. نکته ای که به نظر میرسد بیش از آنکه نزدیک به واقعیت باشد، برای ایستادن با شرمندگی در کنار لاریجانی و گذاشتن زنبیل در اردوگاه کسی است که در همان دهه هشتاد بیشترین حملات را به او داشتند. در واقع تکراری از همان مسیری که با هاشمی از تقابل تا شیفتگی دنبال شد.
نسبت سنجی میان لاریجانی و جلیلی
🔹اما مهمتر از همه نسبت سنجی میان وضعیت لاریجانی و جلیلی است. بی دلیل هم نیست که حامیان جلیلی از آمدن لاریجانی احساس ناخوشایندی دارند.لاریجانی دومین دبیرشورای عالی امنیت ملی ایران بود. آنهم بعد از آنکه 15 سال دبیری حسن روحانی بر این شورا پایان یافت. پایان دبیری حسن روحانی در سال 84 مصادف بود با روی کار آمدن جریان جدیدی از اصولگرایان تندرو که آن روزها احمدی نژاد و این روزها جلیلی آنها را نمایندگی می کند.
🔹لاریجانی اما در این مقام عمر کوتاهی داشت. دلیل رفتن او هم عدم هماهنگی با همان بخش تندروی اصولگرایان بود. با رفتن لاریجانی، سعید جلیلی در دبیرخانه شعام بر مسند قدرت نشست تا سالهای مهم و سرنوشت ساز ایران در آن رقم بخورد. آن دوران هماهنگی کامل میان او و احمدی نژاد وجود داشت. دوران او اما مصادف بود با قطع نامه های بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران و سالها مذاکراتی که دستاورد آن تحریم های بیشتر بود. تا آنکه با سیاستگذاری مشخص جلیلی ایران وارد تحریم های بین المللی در سال 91 شد و ورق برای ایران برگشت. ایران که تا آن روز فکر می کرد ابزار نفت را در اختیار دارد و ممکن نیست دنیا بتواند بدون بحران قیمت، نفت ایران را تحریم کند، با شرایطی مواجه شد که از بازار نفت جهانی بدون کوچکترین خللی اخراج شد. این نقطه عطفی است که همه اتفاقات بعد از آن تا همین امروز برهمان مسیر استوار است.
🔹از برجام گرفته تا انتخابات های سال 1400 و 1403 و جنگ 12 روزه. همه این وقایع مستقیم یا غیرمستقیم به همان تحریم هایی باز می گردد که در دوران جلیلی وضع شد و ایران در 13 سال گذشته با مذاکره و با جنگ سعی می کند از آن خارج شود.
🔹در واقع بازگشت علی لاریجانی شاید به نوعی بازگشت به گفتمان پیش از احمدی نژاد باشد. این گفتمان لزوما گفتمان اصلاح طلبی نیست. حتی اگر در تمام این سالها علی لاریجانی تغییرات بسیار کرده و صورت او محل اصابت لنگه کفش تندروهای حامی پاجوش ها شده باشد. / شرق
امتداد
@emtedadnet