✍🏻امتداد-رضا بهرامی: بنیامین نتانیاهو در حالی پاییز امسال ۷۵ ساله میشود که با بیش از ۱۸ سال نخستوزیری، رکوردار ریاست بر دولت اسراییل است. با این حال و با وجود این رکورد دستنیافتنی، پایههای قدرت او امروز بیش از هر زمان دیگری لرزان به نظر میرسد و عوامل متعددی بقای دولت کنونیاش را تهدید میکنند. در دهههای اخیر، دولتهای ائتلافی چه از جناح چپ و چه راست، غالباً بر لبه تیغ تعادل حرکت کردهاند و تاریخ سیاسی اسراییل شاهد سقوط دولتهای متعدد به دلیل ماهیت شکننده ائتلافها بوده است. دولت فعلی نتانیاهو نیز از این قاعده مستثنی نیست و ائتلاف راستگرای حامی او با ۶۷ کرسی در پارلمان ۱۲۰ نفری در نزدیکی مرز اکثریت مطلق قرار دارد. تعدد احزاب مؤتلف و شکاف عمیق درون جناحی بر سر موضوعات حساسی مانند جنگهایی که اسراییل در دو سال اخیر در منطقه به راه انداخته است، ناترازیهای اقتصادی، اصلاحات قضایی و حتی موضوعات ظاهراً پیش پا افتادهای نظیر معافیت سربازی حریدیها، میتواند به راحتی این ائتلاف را بر هم زده و دولت را به ورطه سقوط بکشاند.
🔹علاوه بر این، رقبای سیاسی نتانیاهو به رغم اختلافنظرهای جدی، امروز با انسجامی کمسابقه در مقابل او صفآرایی کردهاند. چهرههای شاخصی نظیر بنی گانتس – وزیر سابق دفاع و رهبر حزب اتحاد ملی -، یائیر لاپید – نخستوزیر پیشین و رهبر حزب یش عتید – و آویگدور لیبرمن وزیر سابق دفاع و امور خارجه و رهبر حزب راستگرای اسراییل خانه ما همصدا نتانیاهو را به سبب سیاستهایش مورد انتقاد قرار دادهاند. این اتحاد کمسابقه فشاری بیوقفه بر دولت وارد میکند و هرگونه لغزش ائتلاف حاکم را به فرصتی برای به چالش کشیدن نتانیاهو تبدیل میکند.
🔹جنبش گسترده اعتراضی علیه اصلاحات قضایی که اپوزیسیون بخش بزرگی از آن را نمایندگی میکند، نیروی محرکه قدرتمند دیگری علیه نخستوزیر ایجاد کرده است. اگر چه نتانیاهو همچنان در سمت خود باقی است اما اتهامهای متعدد او در پروندههای فساد، همچون شمشیر داموکلس بر سر دولتش آویزان است. این پروندهها نه تنها وجهه او را مخدوش کرده است که موجب دامن زدن به اختلافات در درون ائتلاف حاکم بر سر نحوه برخورد با دستگاه قضایی شده است و هر گونه پیشرفت مهم یا حکم نهایی در این پروندهها میتواند آبستن بحران سیاسی فوری باشد. به اینها البته باید شکست اطلاعاتی امنیتی نتانیاهو در حمله ۷ اکتبر حماس و انتقادات فزاينده جامعه جهانی نسبت به نسلکشی ارتش اسراییل در باریکه غزه را افزود که دولت نتانیاهو را بیش از پیش در معرض فروپاشی قرار داده است.
🔹در این بستر شکننده سیاسی و شخصی، نتانیاهو همواره در سالهای اخیر تلاش کرده است با دستیابی به دستاوردهای بزرگِ راهبردی، بقای خود در قدرت را تضمین کند. در این چارچوب، ایران برای نتانیاهو نه صرفاً یک تهدید امنیتی که فرصتی طلایی برای نمایش رهبریِ قدرتمند و کسب اعتبار سیاسی تبدیل شده است. هر چند گفتمان رسمی نتانیاهو همواره بر خنثیسازی برنامه هستهای ایران و حتی فراتر از آن، تغییر نظام سیاسی و تجزیه ایران به عنوان راه حلی نهایی برای امنیت ابدی اسراییل متمرکز بوده است اما همانگونه که بیل کلینتون اخیراً تاکید کرد، هدف اصلی نتانیاهو از گسترش تنشها در منطقه و جنگ بیسابقه با ایران، پیش و بیش از هر چیز ماندن در قدرت است.
🔹اگر خواست نتانیاهو تنها عامل تعیینکننده در جنگ با ایران بود، او جنگ را تا رسیدن به یک دستاورد ملموس همچنان ادامه میداد. با این حال، ترکیبی از عوامل بازدارنده نظیر مقاومت ایران، عدم همراهی ایرانیان با ارتشهای متجاوز، فشار مستقیم دونالد ترامپ، خسارتهای قابل توجه نظامی و اقتصادی و البته ظرفیت محدود اسراییل برای جنگ طولانی او را وادار به ترک مخاصمه کرد. اکنون نتانیاهو برای نجات دولت خود از سقوط قریبالوقوع، عملاً با دو گزینه روبروست. حالت اول، ورود به جنگی دیگر است. آغاز مجدد جنگ تمامعیار با ایران میتواند بلافاصله جامعه اسراییل را در وضعیت “وحدت ملی تحت تهدید وجودی” قرار دهد. در چنین شرایطی، اپوزیسیون متحد عملاً فلج شده و هرگونه تلاش برای براندازی دولت در میانه جنگ، به عنوان خیانت محکوم خواهد شد و مخالفان مجبور به سکوت یا حمایت ظاهری میشوند.
🔹از طرف دیگر، جنگ ائتلاف شکننده دولت را حفظ خواهد کرد و احزاب راستگرا حتی با اختلافات عمیق، برای حفظ جبهه داخلی در جنگ، انگیزهای برای فرار از ائتلاف نخواهند داشت. و البته جنگ با ایران، باز هم حمایت آمریکا را تضمین خواهد کرد و واشنگتن در صورت حمله مستقیم به اسراییل، چارهای جز پشتیبانی لجستیکی، اطلاعاتی و دیپلماتیک کامل نخواهد داشت.
امتداد
@emtedadnet