▪️«تریبونهای ترامپ» در ایران نباشیم
بخش اول:
زمزمه های توقف درگیری نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی، بامداد امروز با پیام دونالد ترامپ، رئیس دولت آمریکا در فضای مجازی آغاز شد؛ او که پیش از آن ادعا کرده بود ایران هرگونه پاسخی به تجاوز نظامی آمریکائی ها به سایت های هسته ای ایران بدهد، بلافاصله مجدد از ابزار نظامی علیه کشورمان استفاده خواهد کرد، حالا پس از شلیک ۱۴ موشک به مهمترین پایگاه نظامی خود در منطقه، از پایان جنگ می گفت!
در حالی که مقامات ایران درباره پایان درگیری اعلام موضع نکرده بودند، اما رسانه های عربی و انگلیسی در منطقه به صورت دنباله داری از مقامات صهیونیستی، با نام یا بدون نام، نقل قول می کردند که اسرائیل به پایان درگیری پایبند خواهد بود. با این مقدمه کوتاه، درباره این موضوع چند نکته را می توان به طور مختصر مطرح کرد:
۱- اگر روند اعلام پایان درگیری را به دقت دنبال کرده باشید، متوجه می شوید که این مسئله بیش از آنکه به یک توافق مرتبط باشد، اعلام پایان درگیری توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. در حالی که پیش از آن آمریکائیها و اسرائیلی ها مدام اعلام می کردند که عملیات نظامی ابزاری برای تحمیل کردن یک توافق تسلیم کامل علیه ایران است و ایران باید طی یک توافقنامه ای، عملاً تسلیم شده و از این پس به نابودی هسته ای خود و پایان تهدید موشکی علیه رژیم پایان دهد، اما نه تنها این اتفاق رخ نداد، بلکه اسرائیلی ها و آمریکائیها رأساً اعلام کردند که دیگر حمله ای به ایران نخواهند داشت. بنابراین آنچه رخ داد، توافق دوجانبه ای برای آتش بس نیست، بلکه بیانیه ای برای اعلام شکست عملیات نظامی اسرائیلی ها علیه ایران است. و آقای عراقچی به عنوان عالیترین مقام اجرایی دیپلماسی ایران اعلام کرده است که اگر اسرائیلی ها تجاوز نظامی را متوقف کنند، ایران فعلاً قصدی برای درگیری ندارد.
۲- علیرغم تصور آمریکائی ها و اسرائیلی ها، پایان درگیری، نه با حمله آمریکا یا رژیم صهیونیستی، بلکه با جدیدترین موج حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکائی العدید در قطر و پس از آن به سرزمین های اشغالی محقق شد؛ بنابراین آن طرفی که آخرین ضربه را وارد و طرف مقابل را به پایان درگیری مجبور کرد، ایران بود؛ چه درباره پایگاه آمریکائی العدید در قطر و چه درباره سگ هار صهیونی.
۳- جنگ حتماً توام با خسارت است و در این تردیدی نیست؛ خسارت نیز به دو طرف ایران و اسرائیل وارد شده است؛ امّا درباره خسارت یک نکته مهم در میان است؛ خسارتی که ایران به رژیم صهیونیستی وارد کرد، قطعاً در هیچ یک از محاسبات اسرائیلی و آمریکائی پیش بینی نشده بود؛ اسرائیلی ها تصور می کردند با آنالیز وعده صادق یک و دو، و با ترور اولیه علیه برخی از فرماندهان نظامی کشورمان، عملاً خسارت قابل توجهی به صهیونیستها وارد نخواهد شد. قطعاً هم اصل پاسخ های ایران، هم نوع موشکهای ایران و هم سطح خسارتی که به سرزمین های اشغالی وارد شد، با پیش بینی اسرائیلی ها و آمریکائی ها تفاوت بسیار داشت. ساکنان سرزمینهای اشغالی قطعاً قادر به ادامه کار با روند فعلی نبودند و یکی از دلایل اعلام یک طرف پایان درگیری توسط صهیونیستها همین موضوع بود.
۴- برنده نبرد را نه صرف محاسبه عددی خسارتها، بلکه میزان تحقق اهداف واقعی مشخص می کند؛ آمریکائی ها و اسرائیلی ها ۴ هدف را مشخصاً اعلام کرده بودند؛ نخست: تغییر نظم سیاسی در ایران؛ دوّم: پایان دادن به توانمندی هسته ای کشورمان؛ سوّم: پایان دادن به توان موشکی ایران و چهارم: تحمیل توافقنامه سیاسی تسلیم کامل توسط ایران.
سنجش تحقق یا عدم تحقق این اهداف اصلاً دشوار نیست؛ درباره هدف اوّل، اسرائیلیها و آمریکائی ها علیرغم سرمستی اولیه از ترور فرماندهان نظامی ایران و اعلام اینکه به زودی نظم سیاسی فعلی در ایران را تغییر خواهند داد، امّا با مشاهده انسجام بی سابقه سیاسی و اجتماعی در ایران، اعلام کردند که این هدف را کنار گذاشته اند. میزان انسجام به اندازه ای بود که حتی برخی ازمخالفان رسمی جمهوری اسلامی، با مشاهده توحش صهیونیستها از ایران اعلام حمایت کردند.
درباره هدف دوم، یعنی پایان دادن به توانمندی هسته ای نیز، بارها استدلال شده است که اساساً با عنایت به بومی بودن دانش و تکنولوژی و تاسیسات در ایران و وجود ذخایر بسیار از مواد غنی شده سطح بالا، تحقق چنین هدفی یک توهم محض برای اسرائیلی هاست. آمریکائی ها همین حالا هم می دانند که حمله نمادینشان به فردو نیز ناموفق بوده؛ تا اینجا رسانه هایشان به این مسئله اذعان کرده اند و همین مسئله موجب خشم ترامپ شده است؛ اما ترامپ هم به زودی با این واقعیت مجبور است که کنار بیاید!
درباره توانمندی موشکی نیز ماجرا جالب تر است؛ ایران سخن پایانی درگیری را با شلیک چندین موشک به سرزمینهای اشغالی به اسرائیلی ها و آمریکائی ها تحمیل کرد.