ملیگرایی فتوشاپی در دیوارنگاره میدان انقلاب
✍🏻افشین امیرشاهی: جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان انقلاب تهران با طرحی از نبرد رستم و اژدهای آمریکا و شعار «بخوان نام ایران که دشمن کش است» اکران شد.
🔹پس از جنگ با اسرائیل آیا میتوانیم بگوییم که شاهد چرخش گفتمان اسلامی به گفتمان ملی گرایانه هستیم؟
🔹البته من شخصاً از توجه به هویت فرهنگی و تاریخی ایران استقبال میکنم و برجسته کردن مفاهیم ملی و سرمایههای فرهنگی را اقدامی مثبت میدانم. اما در کنار این رویکرد، نکاتی مهم درباره این چرخش گفتمانی وجود دارد که نمیتوان از آنها چشم پوشید.
🔹همه ما میدانیم که در ۴۵ سال گذشته، جمهوری اسلامی مشروعیت خود را بر پایه مفاهیم دینی چون عاشورا، ولایت، جهاد، انتظار، امربهمعروف، امت واحده و …بنا کرده بود. اما اکنون بهنظر میرسد این مفاهیم برای بخشی بزرگی از جامعه بهویژه جوانان، دیگر کارایی سابق را ندارند. در نتیجه مسئولان کشور بهسمت استفاده از نمادهای ملی مانند رستم رفتهاند.
🔹اکنون شاهد نوعی ملیسازی گفتمان مقاومت هستیم. اما چرا اکنون شاهد چنین چرخشهای استراتژیک و شاید هم تاکتیکی بهسمت سرمایههای ملی ایرانی هستیم؟ پاسخ شاید پر کردن خلأ مشروعیت مذهبی در نسل جدید باشد.
🔹اگر چنین چرخشی رخ داده باشد، میتوان آن را نشانهای از بحران در گفتمان رسمی طی سالهای گذشته دانست. زیرا مفاهیم مذهبی مانند گذشته برای بخشی از جامعه بهویژه جوانان، تاثیرگذاری و باورپذیری خود را از دست دادهاند.بهنظر میرسد مدیران کشور برای حفظ و بازسازی مشروعیت خودشان، بهسراغ نمادها و عناصر ملی رفتهاند.
🔹اما در این میان یک ایراد مهم وجود دارد. نمیشود هویت ایرانی را مال خود کرد، بدون آنکه به مطالبات مردم توجه کرد. اگر استفاده از نمادهای ایرانی و اسطورهها بدون توجه به دموکراسیخواهی، حقوق شهروندی و مطالبات واقعی مردم باشد، این کار فقط به معنای بازتعریف هویت ایرانی در خدمت پروژه مقاومت و مبارزه با دشمن خارجی تعریف میشود.
🔹به عبارت دقیقتر استفاده از چهرهای بسیار بزرگ، تاریخی و محبوب چون رستم، بدون پذیرش دیگر مؤلفههای هویت ملی مانند حقوق شهروندی، تنوع قومی، آزادی بیان و عدالت تاریخی را میتوان نوعی سوءاستفاده از اسطوره دانست.
🔹درنتیجه روایت رسمی از ایرانیت، تقلیلیافته، تحریفشده و کاملاً کارکردی میشود.لذا این شکل استفاده از اسطورهها ممکن است از طرف گروهی از مردم صرفاً برای پیشبرد اهداف سیاسی در تقابل با آمریکا و نه برای احترام به ریشههای عمیق فرهنگ ایرانی یا خواست ملت ترجمه شود.
🔹بهخصوص که این رویکرد جدید در تناقض با سیاستهای رسمی قبلی کشور است. یادمان نرفته در دهههای گذشته، بسیاری از چهرههای اسطورهای و نمادهای شاهنامهای در حاشیه یا حتی در تقابل با گفتمان رسمی بودهاند. حتی سرگذشت شاهان ایرانی از کتابهای درسی تاریخ حذف شدند. اما اکنون همان عناصر به مرکز تبلیغات مدیریت رسمی کشور منتقل شدهاند. بیآنکه نقدی بر سیاستهای فرهنگی قبلی صورت گیرد.
🔹متاسفانه این نوع بهرهبرداری گزینشی و متأخر از فرهنگ ایرانی، نوعی تاریخزدایی و تحریف فرهنگی است. لذا لازم است بازخوانی و بازاندیشی صادقانه در نسبت گذشته با حال مدیران کشور انجام شود.
🔹رستم، پهلوان نامدار شاهنامه همیشه پشتیبان داد و دشمن بیداد بود. او نه تنها برای دشمنان ایران که حتی در برابر شاهان ستمگر ایرانی نیز ایستادگی میکرد. هرگاه که بوی ظلم و فساد از دربار به گوشش میرسید، ساکت نمینشست.
🔹نمونه روشن این ایستادگی در ماجرای شاه کیکاووس است. وقتی کیکاووس فریب دیوان را خورد و به مازندران لشکر کشید، رستم برخلاف میل شاه، برای نجات او به دل خطر رفت. اما در عین حال کیکاووس را به خاطر نادانی و غرورش سرزنش کرد. او نه مطیع کورکورانه، بلکه پهلوانی بود که عقل و وجدان داشت. رستم هیچگاه عاشق قدرت نبود. او نماد مردم بود، صدای عدالت، حتی اگر مقابل تاجوتخت قرار میگرفت.
🔹استفاده از دیوارنگارههایی عظیم و شعارهای پرزرقوبرقی مثل «بخوان نام ایران که دشمنکُش است»، تلاشی برای برانگیختن هیجان و القای حس غرور ملی از بالاست. در حالیکه بخشی از جامعه بهویژه طبقه متوسط و جوانان از وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی سرخوردهاند، چنین تبلیغاتی بیشتر به چشم نمایش فانتزی و بیاثر میآید. از این رو بیتناسبی این نمادها با تجربه زیسته مردم، باعث بیاعتمادی به روایتهای رسمی میشود.
امتداد
@emtedadnet