با نگاهی مجمل به دلایل شکست انقلاب مشروطه
✍🏻امتداد-آذر منصوری: جنبش مشروطه خواهی ایران، نقطهی عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی این سرزمین بود. حرکتی برخاسته از خواست جمعی برای پایان دادن به استبداد مطلقه و حرکت به سوی حاکمیت قانون. ایرانیان، که در طول قرن های متمادی با طعم تلخ استبداد خو گرفته بودند، اینبار تصمیم گرفتند سرنوشت خود را در چارچوب قانونگذاری ملی و مشارکت مردمی رقم بزنند.
🔹صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵، تولد مجلس شورای ملی و تدوین نخستین قانون اساسی ایران، همگی از نشانههای بلوغ سیاسی جامعهای بود که در میان بحرانهای داخلی، عقبماندگی اقتصادی و فشارهای قدرتهای خارجی، به دنبال بازسازی نظم سیاسی خود متناسب با نظم نوین جهانی بود.
اما سوگمندانه این تلاش، ناکام ماند.
🔹محمدعلیشاه قاجار، که به دربار استبداد خو گرفته بود، هرگز با روح مشروطهخواهی همراه نشد. او با توسل به نیروی نظامی تحت فرماندهی کلنل لیاخوف روسی، در تیرماه ۱۲۸۷ مجلس اول را به توپ بست و عملاً نخستین تجربه حکومت قانونمدار در ایران را متوقف کرد. این اقدام، نه صرفاً یک سرکوب نظامی، بلکه کودتایی علیه حاکمیت ملی و خواست عمومی مردم ایران بود.
🔹با اینهمه، دلایل شکست مشروطه تنها به اراده شاه محدود نمیشود. یکی از ضعفهای اصلی، عدم انسجام درونجبههای مشروطهخواهان بود. تضاد میان جناحهای مختلف – از روشنفکران سکولار تا علما و بازاریان مذهبی – مانع از شکلگیری یک راهبرد منسجم برای پیشبرد اهداف انقلاب شد. همچنین نبود نهادهای مدنی نیرومند، فقدان ارتش ملی مستقل، و وابستگی بیش از حد به حمایتهای خارجی، از عواملی بودند که راه را برای بازگشت استبداد هموار کردند.
🔹در این میان، نباید از نقش قدرتهای خارجی غافل شد. روسیه تزاری، که منافع خود را در حفظ وضعیت پیشین میدید، به صراحت از محمدعلیشاه حمایت کرد. بریتانیا نیز، در چارچوب قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران به مناطق نفوذ، عملاً از هرگونه حمایت مؤثر از مشروطهخواهان خودداری کرد.
🔹مشروطه، اگرچه در آن مقطع تاریخی به شکست انجامید و جای خود را به دورهای از بیثباتی و بازگشت استبداد داد، اما میراثی ماندگار از خود به جا گذاشت. نخستین تلاش برای نهادینهسازی قانون، شکلگیری نهادهای مدنی و آشنا شدن جامعه با مفاهیم نوینی چون تفکیک قوا، آزادی بیان، و مشارکت سیاسی، همگی از دستاوردهای آن دوراناند.
🔹کودتای ۱۲۸۷ نه پایان یک راه، که آزمونی تاریخی برای جامعهای بود که می خواست قانونمداری را در دل خود بپروراند. این تجربه، هرچند تلخ، راه را برای تحولات بعدی – از جنبش ملیشدن صنعت نفت تا انقلاب مشروطه دوم و حتی انقلاب ۱۳۵۷ – گشود.
🔹آنچه روشن است، این است که مشروطه، گرچه موقتاً در برابر استبداد عقب نشست، اما بذر مطالبهگری سیاسی را در زمین ایران کاشت؛ بذری که هنوز نیز، در بستر تحولات اجتماعی این سرزمین، آثار آن مشهود است و راهی است که ادامه دارد.
امتداد
@emtedadnet