دکتر محمد طبیبیان
اقتصاددان
◽یک آقایی، مثل چند آقای دیگر، به کسانی که پیشنهاد لزوم مذاکره در صحنه بینالمللی را مطرح کرده بودند تاخته به این مضمون که مگر میشود مذاکره کرد وقتی در حین مذاکره به ما حمله کردند؟
در این مقال چند نکته را مرور کنیم:
◽یکم، در زمانی که مائو رهبر مطلقه چین بود، در نیویورک یک مهمانی از صاحبان شرکتهای بزرگ و برخی دانشگاهیان بر قرار بود. یک جوان تازه کار دانشگاهی بر سر میز شام منباب خودنمایی گفته بود که اخیراً جمعیت چین از یک میلیارد نفر نیز گذشته، و در یک کشور به تنهایی این تعداد زندگی میکنند. یکی از آن کاسبکاران گفته بود این طور نیست! در چین فقط یک نفر زندگی میکند و او را هم من میشناسم! به نوعی آن کاسبکار حقیقت را گفته بود. اول باید دقیق دید که در هر کشور چند نفر زندگی میکنند.
◽دوم، اخیراً کلیپی در فضای مجازی ظاهر شد از ریچارد نیکسون رییس جمهور سابق آمریکا مطلبی را مطرح میکرد در مورد مذاکره با روسیه شوروی، که در آن زمان بزرگترین و خطرناک ترین دشمن یکدیگر بودند. در آن کلیپ نیکسون توضیح میدهد که یک شخصیت سیاسی به او گفته که روسیه طرف قابل اعتمادی برای مذاکر نیست و به احتمال قوی هر توافقی را زیر پا میگذارد. نیکسون توضیح میدهد که به آن ناصح گفتم من مذاکرات را به شرایطی پیوند میزنم که به نفع روسیه شوروی باشد به توافق پایبند بماند و به شروطی مشروط میکنم که خروج از توافق برای روسیه شوروی بسیار پر هزینه شود. این نوع توافق شرط موفقیت خود را در بر و بطن خود دارد. این چند جمله بهترین درس خلاصه در امر مذاکره بین کشورها است. مذاکره بین کشور ها با صحبت و گفتگو بین افراد یکسان نیست، برادر.
◽سوم، اگر قرار باشد دستما از ملزومات لازم برای تهدید معتبر و وعده جذاب خالی باشد و دستمایه برای پیوند زدن صریح و یا ضمنی در مذاکره موجود نبوده و یا سوخت شده باشد، یک عامل دیگر باقی میماند. و آنهم اعتبار مذاکره کننده و اعتماد به قول او است. اگر مذاکره کننده در مراحل مختلف نشان داده که معلوم نیست چه کسی و چه نیتی پشت مذاکره است. و برای نشان دادن زیرکی نوع سنتی پلیس خوب و پلیس بد به صحنه فرستاده و در حالی که یک نماینده برای مذاکره فرستاده، مصوبه هم تصویب کرده که سنگ به پای او ببندد، این زیرکی سنتی امروزه زیرکی کارگشا نیست. طرف هم موضوع را می خواند و بنابر این مذاکره را برای جلو گیری از گسست ارتباط ادامه میدهد نه کسب نتیجه.
◽چهارم، در حین مذاکره به ما حمله کرد! درست؟ موضوع تعادل قدرت نظامی ربطی به مذاکره ندارد. در غیر مذاکره هم ممکن بود به ما حمله شود. مذاکره مربوط به جنگ و صلح نبوده مربوط به برنامه هستهای بوده. در امر تهاجم نظامی هر موقع یک طرف متخاصم نقطه ضعفی ببیند از آن استفاده میکند. به همین دلیل نیز کشورها ارتش پا در رکاب، سیستم آگاهی دهند، رادار، جاسوس و انواع و اقسام سیستم های دفاعی و هشداردهنده را فراهم آوردهاند. اگر ما نقاط کور و مبهم و ضعیف داشته باشیم هر کدام از این کشور های همسایه ممکن است به ما حمله کنند حتی جمهوری آذربایجان و افغانستان ( مورد تهاجم عراق را فراموش نکنیم).
◽به عنوان مثال در دوره جنگ سرد امریکا به این نتیجه رسید که مراکز موشکی به دلیل فلات بودن سر زمین میتواند توسط دشمن مورد حمله قرار گیرد و از کار بیافتد. بین سالهای ۱۹۶۱-۶۸ پیوسته یک جریان زنجیره بمب افکن بی ۵۲ مجهز به سلاح هسته ای به سوی مرزهای شوروی سابق در پرواز بودند و از نزدیک مرز رجعت میکردند و این جریان ادامه داشت تا اگر روسیه شوروی حمله غافلگیر کننده انجام داد هواپیماها هم بدون فوت وقت اقدام متقابل انجام دهند. توقف این برنامه که موسوم به ‘گنبد کروم’ بود به دلیل خطرات مربوط به فعال بودن تعداد متعددی بمب اتمی و در حرکت بودن آن و همچنین توسعه شیوههای دیگر ‘تضمین تخریب قطعی متقابل’ (عنوان دکترین دفاعی آن زمان) متوقف گردید.
◽برادر جان اداره امور و نظامات یک کشور این دوره و زمانه سازمان و فن و تمهید و سخت افزار و نرم افزار و سواد واقعی میخواهد.
📺 @ecoiran_webtv