“وفاداری به ایران باید مبنای جذب باشد”/یرگزاری انتخابات با مشارکت زیر 50درصد، زنگ خطر بود/در مذاکرات باید به سمت یک چشمانداز بلندمدت حرکت کنیم
✍🏻اعتماد-هدی بیک اوغلی: ملاک جذب و دفع افراد در دوران پساجنگ چه عامل یا عواملی باید باشد؟ محسن میردامادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این پرسش معتقد است که ملاک جذب و دفع در دوران پساجنگ باید وفاداری افراد به ایران باشد. با یک چنین میزانی، بسیاری از تندرویها و افراطگریها که منافع ملی ایران را قربانی بازیهای جناحی و سیاسی میکند، بیرون از دایره وفاداری به ایران قرار گرفته و بهطور طبیعی از دایره تصمیمسازیهای بنیادین بیرون میمانند.
🔹میردامادی با بازخوانی جنگ میهنی 12روزه اخیر به ریشههای بروز این تقابل، چگونگی آن و دستاوردها و آسیبهای ایران از این تقابل میپردازد. به اعتقاد این فعال سیاسی مهمترین دستور کار دولت سیزدهم جلوگیری از وقوع دوباره جنگ با تکیه بر اتحاد ملی ایرانیان است که باید از طریق دیپلماسی تامین شود. در خلاصهی این گفت و گو آمده:
🔹مهمترین نقطه ضعف ما غافلگیری اولیه همچنین نقش فعال عوامل نفوذی و جاسوسان اسراییل در کشور بود که باعث شد تعداد قابل توجهی از فرماندهان نظامی ما که اکثرا تجربه جنگ 8ساله با عراق را داشتند به شهادت برسند. تعداد قابل توجهی از دانشمندان هستهای ایران هم ترور شدند. اما نقطه قوتی که در درگیری تعیینکننده بود، بازسازی و احیای سازمان رزم، بلافاصله پس از شوک ابتدایی بود. این روند بلافاصله خلأها را پر کرد و نیروهای مسلح ما توانستند ظرف مدت کوتاهی به اسراییل پاسخهای درخور بدهند. با حملات موشکی ایران، جنگ به تدریج به یک موازنه رسید. این دستاورد، بسیار مهم بود.
🔹در این جنگ اهداف اسراییل و امریکا، اهداف یکسانی نبود. اسراییلیها با محاسبات غلط و توهمی که داشتند، چند موضوع را پیگیری میکردند. در وهله نخست، برخورد نظامی و از کار انداختن ماشین نظامی ایران بود. در گام بعدی به دنبال تغییر نظام حاکم بر ایران بودند، به نظرم هدف نهایی اسراییل، تجزیه ایران به کشورهای کوچکتر است. چون میدانند در هر شرایطی ایران قدرتمند با ظرفیتهایی که دارد کشور قدرتمندی در منطقه خواهد بود. آنها این کشور قدرتمند را همراه با خواستههایشان نمیدانند. به همین دلیل تجزیه ایران هم در نهایت ذیل اهداف نهایی اسراییل بوده و هست.
🔹رفتاری که مردم ایران در جنگ 12روزه داشتند. مورد تحسین جهانیان قرار گرفت. معتقدم اگر حکومت به گونهای رفتار میکرد که زمینه مشارکت اکثریت ایرانیان فراهم شود، شاید اساسا دشمن چنین طمعی نمیداشت و دست به حمله نمیزد. اگر دشمن از قبل میدانست که مردم یکپارچه از کشورشان و تمامیت ارضی خود دفاع میکنند، دچار این اشتباه راهبردی نمیشد.
🔹برگزاری انتخابات با مشارکت زیر 50درصد، همگی زنگهای خطر را برای نظام حکمرانی به صدا درآوردند اما توجهی به آن نشد.
🔹پس از جنگ 12 روزه، برای حاکمیت باید ایران و وفاداری به ایران مبنای جذب و دفع باشد. کسانی که ایران، تمامیت ارضی ایران، استقلال ایران و مقابله با تهاجم خارجی به ایران اصل است، ولینعمت کشور و نظام هستند. حاکمیت باید جذب آنها را سرلوحه کار خود قرار بدهد. اگر این کار صورت بگیرد در برابر هر تهاجم خارجی و اقدام مشابهی تضمین خواهیم داشت و کشور تا حد زیادی میتواند ایمن باشد. در این صورت تفکر تهاجم خارجی را برای دشمنان بلاموضوع میسازد.
مردم باید احساس کنند در همه عرصههای کشور و نظام حضور دارند. پس از جنگ، رفتار حاکمیت با مردم باید نسبت به قبل از جنگ متفاوت شود تا زمینه مشارکت مردم در آوردگاههای مختلف فراهم شود. از موارد دیگری که به هیچوجه با همبستگی مردم سازگار نیست، رسانه ملی کشور است که از تحولات کشور بسیار عقبتر است. در واقع رسانه ملی که باید بازتابدهنده همه ملت و اقوام، گروهها، جریانات و…باشد در اختیار یک تفکر اقلیت و کوچک است که هیچ سنخیتی با مطالبات اکثریت مردم و میهن دوستی ایرانیان ندارد. تاسفآور اینکه پس از جنگ 12 روزه، رویکردهای اشتباه قبلی در صدا و سیما در حال دنبال شدن است.
🔹در مذاکرات هم باید به سمت یک چشمانداز بلندمدت حرکت کنیم. ممکن است همه مسائل در کوتاهمدت قابل تفاهم نباشد اما میتوان در یک چشمانداز دراز مدت در مورد آنها به تفاهم رسید. ابتدا باید گامهای اولیه برداشته شود و سپس گامهای بعدی به گونهای برداشته شوند که در چشمانداز بلندمدت یک توافق پایدار شکل بگیرد.
امتداد
@emtedadnet