✍محسن سلیمانیفاخر | منتقد و نویسنده
🔹خبر توقف پروژه سینمایی «چشمهایش» به کارگردانی بهمن فرمانآرا، بار دیگر یکی از بحرانهای مزمن سینمای ایران را برملا کرد؛ توزیع ناعادلانه منابع مالی و انحصار فرصتها در اختیار چهرههایی که روزگاری نقش مهمی در تاریخ سینما داشتهاند، اما امروز بیش از آنکه به تولید کمک کنند، به مصرف منابع عمومی مشغولاند.
🔹فرمانآرا، فیلمسازی باسابقهای ارزشمند و آثار ماندگاری در دهههای گذشته، در گفتوگویی از توقف پروژه جدیدش بهدلیل عدم تأمین بودجه خبر داد و گفت، درحالیکه هزینه برآوردی ساخت فیلم ۵۲ میلیارد تومان بوده، تنها ۱۵ میلیارد تومان به او اختصاص یافته و باقیمانده بودجه تأمین نشده است.
🔹در این میان، پرسشهای اساسیای باید مطرح شود؛ چرا نهادهای فرهنگی باید چنین مبالغ سنگینی را صرف پروژهای کنند که مخاطب آن محدود است و بازگشت مالی مشخصی ندارد و اساساً در دورانی که نسل جوان فیلمساز با دست خالی و بیپشتوانهترین شرایط، در تقلای ساخت اولین اثر خود هستند، چه توجیهی برای تخصیص این بودجه نجومی به یک فیلمساز بازنشسته و برخوردار وجود دارد؟
🔹مسئله بر سر احترام به پیشکسوت نیست. بدون تردید، موی سپید فرمانآرا و آثار قابلتوجه او در تاریخ سینمای ایران شایسته حرمت است، اما این احترام نباید با امتیازهای نابرابر و رانتآمیز خلط شود.
🔹حقیقت آن است که در دهههای گذشته، فرمانآرا همواره از امکان تأمین مالی برخوردار بوده و تقریباً هرگاه اراده کرده، توانسته فیلمی با بودجهای مناسب یا کلان بسازد. این درحالیاست که بخش عظیمی از نسل جدید فیلمسازان، حتی برای ساخت یک فیلم کوتاه ۲۰ دقیقهای باید ماهها در صف بودجه بایستند یا از جیب خود هزینه کنند. بیعدالتی در تخصیص منابع، بیش از آنکه یک نقص اداری باشد، نمادی است از ساختاری که در آن «سابقه» بهتنهایی ملاک ارجحیت است، نه «نیاز»، «نوآوری» یا «پتانسیل رشد».
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
امتداد
@emtedadnet