محسن جلالپور
فعال اقتصادی
◽️روزهای عجیبی بر مردم نازنین ایران گذشت، روزهایی که بعید میدانم هرگز از یادمان برود. ما که سختیهای جنگ تحمیلی را با پوست و استخوان لمس کرده بودیم، تصور روزهایی دشوارتر را نداشتیم.
◽️آسمان، زمین جنگ بود و روی زمین فقط خون بود و خرابی.
◽️چه جانهایي که از دست رفت و چه دلهایی که زخمهای عمیق برداشتند. خانهها ویران شد، جوانان بسیاری را از دست دادیم و گویی زمان در این کابوس از حرکت باز ایستاده بود و هر لحظه، عمری بود که به سختی تمام میگذشت.
◽️چند روزی از این ایام سخت را در تهران گذراندم و بقیه را در کرمان. در این مدت، با دوستان و خویشان در ارتباط بودم و مدام در شهر، میان مردم، در رفتوآمد. بسیاری از تهرانیها، خانه و زندگیشان را رها کردند و به زادگاه خود بازگشتند؛ به خانهی پدری که سالها از آن دور بودند. تهران چنان خلوت شده بود که میشد فاصلهی شمال تا جنوب یا شرق تا غرب را در بیست دقیقه پیمود.
◽️در تمام این روزها، نه خبری از زورگیری شنیدم و نه از سرقت.
◽️در این میان، فقط مهربانی بود و دستگیری؛ محبت بود و همراهی. همسایهای نانش را با دیگری تقسیم میکرد، جوانی زیر آوار در جستوجوی بازماندگان بود و فروشندهای از مشتری سرگشتهاش پولی نمیگرفت. مردم با صبری بیشتر در صفها میایستادند و با آرامش با هم تعامل میکردند.
◽️در عمق این تاریکی، چیزی در ما زنده بود: مقاومتی ریشهدار در خاک این سرزمین، امیدی که زیر بار ویرانیها نشکست.
◽️روزهای عجیب، روزهایی که ما را آزمودند، روزهایی که از آسمان و زمین، نه فقط آتش، که درسهایی از زندگی، گذشت و مهربانی بارید. ما در این طوفان آموختیم که حتی وقتی آسمان میغرد و زمین میلرزد، قلبهایمان میتوانند برای زندگی بتپند. چرا که ما، ما هستیم و همدیگر را داریم؛ و این، بزرگترین دارایی ماست.
مردم ایران، شما بهترین هستید.
📺 @ecoiran_webtv