علیرضا معزی، روزنامهنگار
نمیتوان انکار کرد که عملیات شب نخست اسرائیل علیه ایران، هم در سطح تاکتیکی و هم روانی، شوکهکننده و غافلگیر کننده بود. ترور برخی از کلیدیترین فرماندهان نظامی کشور، موجی از بهت، نگرانی و هراس از آیندهای نامعلوم را بهدنبال داشت. اما آنچه شاید از خود حمله مهمتر بود، پیچیدگی عملیات روانی دشمن و القای برتری اطلاعاتی و عملیاتی آنها بود؛ موجی که در افکار عمومی، نگرانی عمیقی پدید آورد.
شباهتهای آشکار این حمله با عملیاتهایی که پیشتر در غزه، لبنان و علیه حماس اجرا شده بود، باعث شد که برخی تحلیلها و برآوردهای عمومی، احتمال موفقیت دشمن را بسیار بالا بدانند. اما آنچه اسرائیل را به این ریسک بزرگ و بیسابقه—یعنی حمله مستقیم به ایران در بحبوحه مذاکرات غیرمستقیم—متقاعد کرد، نه توان عملیاتی، بلکه برداشت نادرست از شرایط روانی و اجتماعی ایران بود.
اسرائیل تصور میکرد جامعه ایرانی، با توجه به فاصلهای که میان مردم و حاکمیت ایجاد شده، زیر بار فشار یک جنگ مستقیم، دچار فروپاشی خواهد شد. در نگاه آنان، گلایهها، اعتراضات، خشمها و رنجشهای مردم سرمایهای برای فشار بیشتر بود. تصور غالب در اتاقهای فکر دشمن این بود که جنگ، ایران را از درون خواهد شکست، نه از بیرون.
اما یک هفته پس از آغاز عملیات، واقعیتهایی که آشکار شدهاند، با محاسبات اولیه اسرائیل تفاوتی ماهوی دارند. نیروهای نظامی ایران، با وجود تلفات و آسیبهای جدی، نهتنها در واکنش تردید نکردند، بلکه با سرعت و قاطعیت به هرگونه حملهای پاسخ دادهاند. این پایداری، علاوه بر آنکه بارقهای از امید در دل مردم دمیده، موجب تزلزل در روحیه دشمن نیز شده است. بهطوریکه طی روزهای اخیر، اسرائیل تلاش میکند با بزرگنمایی اقدامات ایران، سایر قدرتهای غربی مانند آمریکا و بریتانیا را به مشارکت مستقیم در درگیری نظامی با ایران ترغیب کند.
اما شاید مهمترین ضربه به پیکره عملیات روانی دشمن، انسجام و همگرایی مثالزدنی ایرانیان در روزهای اخیر باشد—از گروههای حامی نظام گرفته تا منتقدان جدی آن، و حتی آنهایی که خود را از قربانیان حکمرانی میدانند. این همصدایی ملی در محکومیت تجاوز و در دفاع از تمامیت ارضی کشور، دشمن را غافلگیر کرده و یکی از ستونهای اصلی عملیات روانی آنان —یعنی تصور از شکاف مردم و حاکمیت —را بهکلی فروریخته است.
رفتار مدنی و پخته مردم در دل بحرانی چنین ناگهانی، و روحیه ملی و سلحشورانهای که در بسیاری از شهرها و حتی مناطق مهاجرپذیر به چشم آمد، همگی بیانگر بلوغ اجتماعی و سرمایه اعتماد ملی است که شاید در محاسبات استراتژیستهای اسرائیلی جایی نداشت.
امروز با عبور از شوک اولیه، نیروهای نظامی، دولت و نهادهای پشتیبانی توانستهاند بخشی از مشکلات اجرایی و لجستیکی را برطرف کرده و بهویژه در زمینه تأمین نیازهای اولیه مردم، از جمله سوخت و مایحتاج در شهرهای درگیر یا مهاجرتپذیر، عملکرد نسبتاً موثری از خود نشان دهند. این وضعیت، نشانهای روشن از توانمندی مدیریتی ایرانیان است.
اگر شرایط بهگونهای پیش رود که مردم بتوانند حتی با محدودیتهایی نظیر دورکاری، مجدداً به چرخه زندگی روزمره و کسبوکار خود بازگردند، این نهتنها ضربهای سخت به دشمن خواهد بود، بلکه پیروزی مهمی برای ملت ایران و الگویی از مقاومت مدنی در برابر تجاوز و جنگ روانی خواهد بود.
در نهایت، شاید مهمترین دستاورد روزهای اخیر برای ایران، نه در میدان نظامی، بلکه در عرصه انسجام ملی، همبستگی اجتماعی و مقاومت آگاهانه مردم رقم خورده باشد؛ پاسخی که دشمن را نهتنها در عرصه نظامی، بلکه در مهمترین جبههاش—یعنی جنگ روانی—با شکست مواجه کرده است.
دشمن اسرائیلی در توهم آن بود که از شکاف در ایران، پل پیروزی بسازد و حتی زودتر از منهدم ساختن تاسیسات و زیرساختهای فیزیکی، سامان سیاسی و اجتماعی را فرو بریزد که مشخصا اینگونه نشد و دست و پا زدن سودازدگان خیانتپیشه هم به ننگ و بدنامی ابدی بدل شد.
@ensafnews