🖊غلامعلی رجائی
غلامعلی رشید!
آقا رشید من!
▫️ساعاتی است از دفن پیکر مجروحت در امامزاده سید محمد موسی بن جعفر(ع) که نزد ما دزفولیها به «سبزقبا» مشهور است، به خانه برگشته ام.
▫️تشییع تو عین مراسم تاسوعا بود؛ مراسمی غرق عزا با دسته های متعدد سنج و طبل و با پرده ها و علامات محلات عزادار شهر.
▫️کمتر کسی در تشییع تو بی کار بود و سینه نمی زد یا اشک نمی ریخت. در هوای بالای ۵۲ درجه در شمالی ترین شهر خوزستان عین تاسوعا از مردم با آب خنک و شربت زعفران و آب لیمو و آب پاش های خنک کننده پذیرایی شد.
▫️عین تاسوعا اقوام ساکن و جوار در دزفول از لرهای غیور و مهربان بختیاری تا عربهای عزیز و کریم آمده بودند تا بگویند اگرچه تو فرزند رشید دزفولی اما تو را از خود می دانند، و تو برادر و هم دین و هموطن آنهایی.
▫️رشید ای فرزند ایران! تو یک ایرانی تمام عیاری که حفظ تمامیت ارضی برایت خط قرمز و همه چیز بود.
▫️حرف دیشب آیت الله عابدی نجف آبادی که از ابتدای جنگ تو را شناخت و با تو مرتبط بود، خیلی به دلم نشست؛ وقتی گفت: تو ای رشید! نه به گردن ایرانی ها، بلکه به گردن عالم اسلام و مسلمانان منطقه هم حقی ستودنی و ناگفته داری.
▫️آقای عابدی از کثرت مطالعه و کتاب خوانی ات حرف های اعجاب آوری زد که بعدها فکر کردم شاید بوی مبالغه بدهد؛ از اینکه در تاریخ اسلام و معاصر صاحب رأی بوده ای و از تو شنیده بعضی کتابهای مهم فلسفی را که -به قول او- جز اهل فن نام آنها را نمی شنوند، چهار بار خوانده ای!
▫️پریروز از مهندس غلامرضا فروزش وزیر اسبق جهاد سازندگی که به قول خودش من و او رابطه نزدیک فامیلی و همخونی داریم، در تماسی دو ساعته و بی تکرار شنیدم در مذاکرات قطع نامه ۵۹۸ و آتش بس با عراق در سفر هیات ایرانی به سازمان ملل و نیویورک یک پای ثابت مذاکرات با عراق بوده ای تا مبادا یک وجب از خاک میهن عزیزت ایران در مذاکرات به حساب عراقی ها نوشته بشود؛ و نشد.
حاج غلامعلی!
▫️تردید ندارم اگر لبنانی ها و فلسطینی ها می توانستند، اکنون در مراسمت حاضر بودند؛ چون به آنها هم بسیار خدمات ناگفته داشته ای.
▫️برخی از این ناشناختگی کارخودت بود که نخواستی نام دار باشی و خدا امروز منتشرت کرد.
▫️شنیدم به این دلیل به همسر صبورت گفتی در سبز قبا دفنت کنند و نخواستی در جمع دوستان شهیدت دفن شوی که مبادا بر سر قبرت سنگ اضافه ای گذاشته شود و بارگاهی به پاشود و…
خدای من اینجا هم پرهیز از دیده شدن و بی نامی؟!
▫️دیشب شنیدم راه اندازی و تأسیس بعضی از سامانه موشکی و.. کار تو و با حمایت تو بود؛ از طراحی تاپرداخت هزینه ها…اما تا کار به افتتاح کشید، خودت را کنار کشیدی و دیگران را جلو انداختی و خود در حاشیه ماندی.
▫️به نظرم امسال شهر ما دو مراسم تاسوعا دارد؛ تاسوعای اول به لحاظ شکوه و گستره خیل سیاه پوشان چیزی کمتر از روز تاسوعای حسینی نداشت.
▫️اخلاص تو این همه آدم را به میدان حاج مرادی و خیابان امام جنوبی تا شمالی تا حرم آقا سبزقبا کشاند.
▫️به چشم خود دیدم امروز تا جایی که چشم کار می کرد، جمعیت بسیاری که اغلبشان نه تو رادیده بودند و نه از تو چیزی جز اینکه همشهری شان هستی می دانستند، به نشانه تکریم و تجلیل از بیش از پنجاه و پنج سال جهاد و مبارزه و تلاش بی توقع اجر و مزد و تنها برای سربلندی و اعتلای ایران و اسلام آمده بودند برای بدرقه ات در سفر آخرت.
▫️پس از نماز به معاون شهردار که خودش را به من معرفی کرد، گفتم اقلا دو جای مهم را به نام آغلامعلی بکنید که گفت قصد دارند فرودگاه دزفول و جاده ساحلی را به نامت کنند. مبارکت باشد، هر چند چیزی نیست.
▫️به گمانم طول جمعیت در تشییع استثنایی ات حدود دو کیلومتر بود. در این هوای گرم که هرچه آب خنک می خوردیم، تشنگی بازمی گشت.
▫️از من تنها کاری که جز آن دل نوشته در روز شهادتت برایت نوشتم، امروز برآمد این بود که پرچم متبرک گنبد امام حسین(ع) و سایر حرم های معصومین که برادرم حاج ایاد حلمی زاده از بروبچه های قدیم شادگانی سپاه خرمشهر برایم از عراق فرستاده بود و برای قبرم – که نمیدانم در کجاست و خدا کند در نجف باشد – نگه داشته بودم به تو تقدیم کنم که پس از اینکه در خانه ابدی ات آرام گرفتی، کفن دوم و روپوش پیکر تو شد.
▫️پس از ناهار برای تسکین برادرت محمدعلی که بزرگوارانه آمد تا بابت اهدای پرچم گنبد امام حسین(ع) به تو از من تشکر کند و مرا شرمنده کرد، گفتم هرچند داغ برادری مثل آقاغلامعلی سنگین است، اما آنچه اندکی موجب تسکین است، این است که آقا غلامعلی خوب ماند و خوب هم رفت و مگر می شود بهتر از این بود و رفت؟!به گمانم نمی شود. به قول حاج قاسم باید شهید بود قبل ازاینکه شهیدبشوی و تو اینگونه بودی./ جماران
🔆 مشروح این روایت را در جماران بخوانید:
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1673288
🌷🇮🇷 @jamarannews