01:26

1404/05/26

شبحی ما را می‌خواند

گزارش ویدئویی ایران فید - بزرگترین آرشیو خبری ایران

🖊 محمدرضا تاجیک استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی برای جماران نوشت:

🔸در پرتو این تمهید نظری، می‌خواهم بگویم، شبح جنگِ دوازده‌روزه با ماست و هر لحظه ما را به‌خود می‌خواند. جنگ دوازده‌روزه، به‌پایان نرسیده، بلکه ادامه دارد.

🔸به بیان دیگر، واقعیت آن با پایان جنگ به انتها نرسید، بلکه همواره در حال ساخته‌شدن است. نمی‌توان برای آن یک وضعیت قطعی، معین و مشخص تصویر و ترسیم کرد. امر مشاهده‌پذیرِ مشاهده‌ناپذیر است. هستی و وجودی ماورای آن‌چه پدیدار شد، دارد. واقعیت‌اش، غیرواقعی است و مدام در حال تکوین و تغییر است.

🔸به دیگر سخن، واقعیتِ آن، نه به‌مثابه امری به‌فعلیت‌رسیدۀ تام، بلکه به‌مثابه شبحی است که از گور برخاسته و به این‌سو و آن‌سو پرسه می‌زند و از محدوده‌های مرسوم زمان و مکان عبور می‌کند، و ما نمی‌توانیم رفتن و آمدنش را کنترل کنیم.

🔸این شبح، هر لحظه با هیبت و صورتکی بر ما ظاهر می‌شود و تمام ساحت‌های وجودی (ذهنی، روانی، احساسی، عاطفی، رفتاری) ما را مورد هجوم قرار می‌دهد، و ناتمام‌بودن خود را هر لحظه به رخ می‌کشد.

🔻نکتۀ مهم این‌جاست که شبح جنگ، هم‌چون شبح پدر هملت، مسئولیت تاریخی، سیاسی و اخلاقی ما را یادآور می‌شود. این مسئولیت شبیه رویارویی با امری ناممکن است و به مسئولیت در ساختار متعارف سیاسی که به یک برنامه یا موضع از پیش مشخص‌شده‌ای تکیه می‌کند، چندان شباهتی ندارد.

🔻این مسئولیت، مسئولیت در برابر امر ناشناخته و دم‌به‌دم متغیر و متفاوت است. این مسئولیت، مسئولیت در برابر آیندۀ در راه و حوادث در راه است. این مسئولیت، مسئولیت در برابر تاریخ، سرزمین، وطن، و مردم است.

🔻باید مسئولیت آن‌چه می‌خواهد بار دیگر شبح‌وار ظاهر شود را پذیرفت. شبح جنگ، ما را به علل حادث‌شدنِ خود (در گذشته، اکنون و آینده) می‌خواند و مسئولیت ما را در مورد چرایی و چگونگی، آثار و نتایج‌، و چگونه ظاهرشدنش در نزد مردم، یادآور می‌شود. از ما می‌خواهد از خود بپرسیم که در آن شب واقعه، کدامین جام و پیغامِ صبوحی آن‌چنان‌ مستمان کرده بود که بسان مرغان خسته بر برهنهْ شاخه‌های درختِ خیال خویش، برده بود خوابَمان دور، و ناهش و ناهشیار و قرار از دست داده، شاد می‌شَنْگیدیم و می‌خواندیم، و نمی‌دانستیم که سپهر پیر بدعهد و بی‌مهر است؟

🔻شبح جنگ، هم‌چنین به‌ما می‌گوید: «گذشت امروز، فردا را هش دارید». از سنگ خیال و نگاه خویش برون آیید، سر خود بر سر سنگ هوشیاری بزنید، و گر بود دشت، هموار بگذرید، ور بود دره سرازیر شوید، و اگر کوه و دریایی، برای مواجهه و عبور، آماده و مهیا باشید…. و هیچ‌گاه مپندارید که به آن‌چه می‌خواستید رسیدید، چون به گفتۀ بزرگی: بدترین غافل‌گیری این است که در این وهم و خیال شوید که به آن‌چه می‌خواستید، رسیده‌اید. … شب بس دراز است و قلندر در اندیشۀ جنگ./ جماران

🔆 متن کامل این یادداشت را در جماران بخوانید:

https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1678572

🇮🇷 @jamarannews

توجه اخبار منتشر شده در «ایران ‌فید» به‌صورت خودکار و بدون ویرایش انسانی درج می‌شوند و ممکن است حاوی تعابیری باشند که الزاماً با دیدگاه‌های سردبیر سایت هم‌خوانی نداشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو کردن