روایت «اعتماد» از کمکرسانی 4 روزنامهنگار و عکاس به مردم نیازمند در موج انفجارهای پایتخت
مرجان لقایی، مجید سعیدی، آزاده محمدحسین و شاهد حلاج در جنگ 12 روزه در تهران ماندند و یار هموطنان شدند
✍🏻بنفشه سامگیس: جنگ از آن واژههایی است که اگر از ته به سر بخوانیش، به ضد خودش تعبیر میشود. برگردان «جنگ» میشود «گنج». جنگ، داشتههای آدم را میسوزاند، ریشههای عشق را خشک میکند، آدمها را به فاصلههایی خیلی خیلی دور از هم پرت میکند، از سامان و زندگی، آوار به جا میگذارد و داغ میشود بر حافظه جمعی یک محله و یک شهر و یک کشور و یک ملت.
🔹جنگ اگر خاصیتی داشته باشد، فقط همین است که لابهلای آوار سیاهش، نقطههایی مثل نور شبتاب، متولد میشود و جاده زندگی بازماندهها و جان به در بردهها را روشن میکند. همدلیها، از همین نقطههای مثل نور شبتاب است بهخصوص وقتی از سوی آدمهایی باشد که شاید در غوغای جنگ، خودشان، تنهاترینها هستند.
🔹در جنگ 12 روزه ایران و اسراییل، 4 روزنامهنگار و عکاس ساکن در تهران، مرجان لقایی (روزنامهنگار حوزه حادثه) مجید سعیدی (عکاس خبری) آزاده محمدحسین (روزنامهنگار سیاسی و اجتماعی) شاهد حلاج (روزنامهنگار حوزه حادثه) در صفحه اجتماعیشان به مردمی که برای رسیدن به پناهگاهی امن، در جادههای شرق و غرب و شمال و جنوب کشور میراندند، پیام دادند که اگر خانوادهای، دوستی، مادری، پدری در تهران دارند که نمیخواسته خانهاش را ترک کند، میتوانند سراغش بروند، احوالی بپرسند، رسم دوستی و فرزندی و خویشاوندی به جا بیاورند، یا اگر قوم و خویشی در خارج از کشور دارند که نگران این روزهای وطن است، میتوانند برایش خبر اطمینان بخش بفرستند تا دلش آرام شود. این گزارش، روایت همدلی مرجان و مجید و آزاده و شاهد است؛ روایت دوستان روزنامهنگار و عکاسمان که مثل همیشه، خودشان تنها بودند ولی جانپناه آدمهای زخم خورده شدند.
امتداد
@emtedadnet