✍🏻امتداد-شیرین یوسفی
دبیر منطقه ای جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان آذربایجان
🔹سراغاز تلاش رسمی زنان ایرانی برای جدی گرفته شدن در عرصه سیاست، اجتماع و فرهنگ به انقلاب مشروطه برمیگردد.
🔹درست است که زنان ایرانی نقش تعیین کنندهای در زمینه سازی و به ثمر رساندن انقلاب مشروطه داشتند ولی همان ها هم اولین گروهی بودند که سرخوردگی جمعی را در فردای پیروزی تجربه کردند.
🔹مسئله “حق رای زنان” بعنوان نمودی از خودائینی زنانه برای اولین بار در مجلس دوم مشروطه مطرح شد و با وجود اینکه مشروطه خواهان سکولار در این مجلس دست بالا را داشتند باز استدلال قیمومیت بر استدلال همتایی پیشی گرفت و زنان ایرانی در کنارمجانین از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم شدند. این اقدام مجلس دوم نشان داد که از نظر مردان مشروطه خواه، خودائینی زن ایرانی،یعنی استقلال رای و منشا اثر بودن او در زندگی فردی و اجتماعی مفهومی پذیرفته شده نیست.
🔹در ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ در حالی این یادداشت را در مهد مشروطه یعنی شهر تبریز مینویسم که بیش از صد سال از آن “ترومای زنانه جمعی” میگذرد ولی باز درجامعه ما در بر همان پاشنه 100 سال قبل میچرخد.
🔹درست است که جامعه چهره سنتی خود را به کل از دست داده و از در و دیوارش تجدد و تازگی می بارد ولی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی حاکم بر ان همچنان سخت و صلب مانده اند.
🔹ساختارهایی که به جبر زمانه در درون خودشان جایی برای بدن های زنانه باز کرده اند اما چنان انعطاف ناپذیرند که امکان و اجازه برقراری و استمرار کوچک ترین رابطه قدرتی که مولفه های “اقتدار مادرانگی” در آن وجود داشته باشد را نمی دهند.
🔹فضای گفتمانی در سال های اخیر به گونه ای بوده است که نهادهای دولتی،تشکل ها،احزاب و رسانه ها مجاب شده اند اندکی از تمامیت خواهی مطلق جنسیتی کوتاه بیایند و حداقلی ترین فضای ممکن در ساختارها را به زنان اختصاص دهند.
🔹چرا که حوزه زنان و مطالبات زنان به کارت پر امتیازی تبدیل شده است که جریان های پرنفوذ و مردسالار در رقابتی تنگاتنگ سعی می کنند به تمامی امتیاز آن را به سبد منافع خود واریز کنند.
به عبارت دیگر اصرار مستمر جامعه بر مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در عرصه عمومی سبب شده است که تعدادی از زنان در سازمان های دولتی، تشکل ها،احزاب، رسانه ها…. پذیرفته شوند.
🔹ولی رویکردها و عملکردها در تمام سال های گذشته نشان می دهد که شرط پذیرفته شدن و سپس تحمل شدن زنان نداشتن اگاهی جنسیتی و تمکین به قواعد بازی مردسالارانه است.
🔹در مجموع شرایط به گونه ای مدیریت می شود که “پرواداری” ذیل “گفتمان مادرانه” نه اقتدار بلکه دل رحمی زنانه و “مراقبت” بعنوان ویژگی متمایز کننده و برجسته “سیاست ورزی مادرانه” نه نقطه قوت بلکه نکته ضعف تلقی می شود.
🔹این که در استان ما در سال های گذشته حوزه زنان متولی متخصص و کاربلدی نداشته است،این که مشارکت سیاسی زنان در استان در شان تاریخ ان نیست، این که در استان ما نمایندگان زن چه در مجلس و چه در شورا های شهر نتواسته اند کارنامه قابل قبولی در رابطه با مسایل زنان برجای بگذارند، این که در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی استان ما تولید علم در حوزه زنان با ویژگی های بومی و اقلیمی بقدر کفایت نبوده است این که در استان ما شاخص های توسعه ای و پدیده هایی چون افت، بازماندگی و ترک تحصیل کودکان و نوجوانان،کودکهمسری،مادرکودکی،مادر بیوگی، نرخ ازدواج و طلاق،نرخ پایین رشد جمعیت و…وضعیت مطلوبی ندارد، این که در سپهر عمومی شهر ما، مدارا،مراقبت و پرواداری عناصری بشدت کم یاب و گاه نایاب اند نشان از التیام نیافتن ان “ترومای زنانه جمعی” در استان ما است.
🔹از آنجایی مطالبه تاریخی زنان در صدر مشروطه مبنی بر به رسمیت شناخته شدن “خودایینی زنان” امروزه در قالب “گفتمان مادرانه” بسط یافته است و از دایره تنگ بدن زنانه فراتر رفته و دریک رویکرد انسانی، همه سیاست گذاری ها و سیاستگزاریی را در برمی گیرد که دوستدار کودک و کاستن از رنج انسان ها و دوری از خشونت و حفظ محیط زیست است،انتظار می رود فارغ از زن یا مرد بودن، همه سیاستمداران، مدیران،کنشگران،اصحاب قلم و فرهنگ در تمکین به اصول حکمرانی خوب در مسیر توسعه پایدار ایران عزیز و آذربایجان جان گام بردارند.
امتداد
@emtedadnet