عباس موسایی، عضو دفتر سیاسی حزب توسعه ملی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است دربارهی رفتار شبکهی ماهوارهای ایران اینترنشنال نوشت:
از بدو ِ تجاوز ِ رژیم صهیونسیتی به ایران، خط ِ انحرافی ِ تفکیک بین «ایران» و «جمهوری اسلامی» توسط ِ بازوی ِ رسانهای دشمن متجاوز، در صدد ِ ایجاد و تعمیق شکاف ِ ملت و حاکمیت بوده و در این راستا همهٔ ظرفیتهای خود را به میدان آورده است. ضد ِ رسانهٔ ایران اینترنشنال که در واقع «اسرائیل اینترنشنال»، نامی با مسماتر برای آن است، بعنوان ِ بازوی ِ رسانهای رژیم کودک کش، نقش آفرینی میکند.
ضد رسانهای که بر بستر ِ شکاف ملت و حاکمیت، کنشگری کرده و از تمامی ِ شگردهای مرسوم ِ صهیونی برای هویت یابی، مدد میگیرد، وقیحانه نام ِ ایران را علیه ِ ایران، به استخدام گرفته است، غافل از آنکه آنچه ایران را بر میسازد، بسی سترگتر، عمیقتر، ریشه دارتر و استوارتر از لقله های زبانی است، آن هم در حمایت از رژیمی که حتی زبان را برای واقع نمایی، از اصول و قواعد ِ خود، تهی و وارونه ساخته است، به گونهای که برای همگان آشکار شده است که هر اتهام ِ اسرائیل، یک اعتراف علیه ِ خود اوست!
به زبان صائب تبریزی؛
بر دولت بی فیض دماغت مغرور/ ای پنجهٔ تو ز دامن دولت دور/بر عکس نهند نام زنگی کافور /بی همتی و نام تو همت خان است،
وانگهی طنز ِ بزرگ ِ روزگار آن است که گردانندگان ِ این ضد رسانه، نه تنها نام ِ ایران را علیه ِ ایران به اختیار درآوردهاند، بلکه این نام بزرگ را که نماد و نمود ِ تاریخیترین و استوارترین ملت و کشور ِ تاریخ، آن هم قبل از شکل گیری ِ مفهوم ِ ملت ِ مدرن میباشد را بر رسانهای گذاشتهاند که در خدمت ِ دولت ِ متجاوز اسرائیل یعنی تنها دولت ِ قومی و دینی در دنیای مدرن (به اعتراف بنیانگذاران آن) قرار گرفته است.
به عبارتی از خلاف آمد ِ عادت است که «ایران» بعنوان ِ تاریخیترین نام، برای نامیدن ِ یک کشور/ملت و حاکمیت، در نامیدن ِ رسانهای استفاده میشود که در نقش ِبخش فارسی ِ دولت ِ صهیونیستی بعنوان ِ تنها دولت قومی (دولت ِ یهودی) بازیگری میکند.
هرچند جنگ روانی ِ این ضد رسانه، علیه ِ کشور و ملت ایران و ایجاد ِ اعوجاج و وارونه نمایی های هدفمند، از بدو تأسیس این شبکه مشهود بود، اما ماهیت ِ وقیحانهٔ آن در تجاوز اخیر، بشدت برملا شده است، به گونهای که اثبات ِ رسوایی، وابستگی، دروغ گویی و زبان به مزدی ِ آن، نیاز به استدلالهای فنی و تجهیز به دستگاه ِ نظری خاصی نیست و مخاطب ِ عادی نیز به راحتی میفهمد که آنتنهای این رسانه در تلآویو، قرار دارند و آن را میتوان بخش فارسی تلویزیون ِ تلآویو دانست، از این رو بدیهی است که به لسان ِ حافظ شیرین سخن، «نروند اهل نظر از پی نابینایی»!
خط ِ انحرافی ِ تفکیک ِ ایران و جمهوری اسلامی و فراتر از آن، ایران ستیزی ِ آشکار این ضد رسانهٔ رسوا از زمانی برای نگارندهٔ این سطور، کاملاً آشکار شد که تئوریسین ایران ستیز فرانسوی و مبدع ِ نظریهٔ تجزیهٔ ایران «برنار آنری لوی» در آن حاضر شده و از ابعاد مختلف این نظریه، پرده برداری میکند.
برنارد لویی در همان گفت و گو که همزمان با روی کار آمدن ِ ترامپ در ایالات متحده با ضد ِ رسانهٔ ایران اینترنشنال صورت گرفت، ترس از مذاکره و عادی سازی در روابط ایران و غرب را نمایان ساخت. لویی را میتوان یکی از جدیترین متفکران ِ ضد ایرانی دانست که با نام ِ «ایران»، نیز مشکل دارد، امکانات ِ رسانهای، سیاستی و سیاست ساز ِ فراوانی برای پیشبرد اهداف ِ شوم خود دارد، رفت و آمدهای زیادی به اسرائیل داشته و بر تصمیم گیران ِ کاخ الیزه تأثیر گذار است.
وی صرفاً آدم احساسی ِ طرفدار ِ اسرائیل نیست که این کارها را انجام میدهد، بلکه یک متفکر و سیاست مدار ِ کار کشتهای است که برای خاور میانه نسخهای دارد که اتفاقاً راستهای افراطی ِ آمریکا هم این نسخه را دارند. یعنی تنها راه نجات جهان از خاور میانه و حتی تنها راه نجات خاور میانه آن است که هیچ قدرت بزرگی در آنجا نباشد. بنابراین تلاش میکند، نسخهٔ تضعیف و حتی تجزیهٔ کشورها در خاورمیانه را بعنوان ِ نسخهٔ رها ساز، برجسته کرده و جا بیندازد. وی صرفاً خواستار ِ تغییر نام ایران نیست، بلکه خواستار تضعیف و فروپاشی نظمی است که «ایران» نامیده میشود.
ادامهی یادداشت:
https://ensafnews.com/598122
@ensafnews