✅«مهتا بذرافکن»، جامعهشناس در گفتگو با «امتداد» مطرح کرد: زخمهای نامرئی زنان باردار در حصار خشونت
✍🏻امتداد-گروه اجتماعی: پشت نقاب تقدس مادری، میان تبلیغات پرزرق و برق افزایش جمعیت و نوای دلنشین فرزند بیشتر، زندگی شادتر، زخمی عمیق در سکوت میتپد: زنی باردار که روی بیلبوردهای تبلیغاتی، او را در هالهای از نور و شادی نشان میدهند، همانی است که پشت درهای بسته، مصداق بارز این جمله است که بارداری، سپری جادویی در برابر خشونت نیست. تصور کنید بین ۵۲ تا ۸۲.۸ درصد زنان باردار ایرانی، در شکنندهترین مرحله حیات، طعم حداقل یک شکل از خشونت را میچشند. این یعنی در اتاق انتظار هر مطب زنانوزایمان، روی نیمکتهای شلوغ درمانگاههای دولتی، پشت دیوارهای خانههای به ظاهر آرام، حداقل یکی از هر دو زن باردار، با چهرههای نامرئی خشونت دستوپنجه نرم میکند.
🔸زیر سقف ترس، تهدید و تحقیر
خشونت در این دوران، نقابهای متعدد بر چهره میزند: خشونت روانی با سلاحی از تحقیر، تهدید، کنترل بیمارگونه و انزواطلبی، صدرنشین این تراژدی است. پس از آن، خشونت جنسی، اقتصادی و جسمی در رتبههای بعدی قرار دارند. نکته دردناک این است که بسیاری از این رفتارها حتی خشونت تلقی نمیشوند؛ بهویژه در بستر خانوادههایی که وظایف جنسی را یکطرفه تعریف کردهاند یا کنترل مالی مرد بر زن را طبیعی میدانند. از طرفی در غیاب سازوکارهای مؤثر قانونی و حمایتی در مقابله با خشونت خانگی علیه زنان باردار، میتوان گفت که ساختارهای اجتماعی ایران بهگونهای طراحی شدهاند که این نوع خشونت را نادیده میگیرند یا حتی آن را مشروع میسازند. بماند که برخی سیاستهای جمعیتی که به فرزندآوری بدون بستر امن خانوادگی و اقتصادی تشویق میکنند، خود به عاملی برای بازتولید خشونت خانگی علیه زنان باردار تبدیل شدهاند. اما چرا خشونت خانگی علیه زنان باردار بیشتر در سکوت میماند؟ آیا این سکوت نتیجه هنجارهای غلط فرهنگی، ترس از طرد اجتماعی، یا نبود نهادهای حمایتگر واقعی است؟
🗣«مهتا بذرافکن»، جامعهشناس در گفتگو با «امتداد» در این پیوند میگوید: «از نگاه جامعهشناختی، خشونت خانگی علیه زنان باردار را نمیتوان پدیدهای منفک از بستر عمومی جامعه دانست. آنچه درون خانه رخ میدهد، بازتابی از بحرانهایی است که بیرون از آن جریان دارد. بیثباتی اقتصادی، فشارهای روانی ناشی از تورم، نابرابریهای اجتماعی، و فرسایش امید عمومی، همگی فشارهایی هستند که روان افراد را در معرض آسیب قرار میدهند و این آسیب، خود را در فضاهای خصوصی، جایی که نظارتی وجود ندارد، آشکار میکند».
🔹«خانه، که از آن انتظار میرود مأمن و محل آرامش باشد، بهواسطه این فشارهای بیرونی، به میدان تخلیه خشونتهای انباشتهشده تبدیل میشود. در این فضا، خشونت نه تنها بروز مییابد، بلکه پنهان هم میماند. پنهانکاریِ ساختاریافته، یکی از ویژگیهای مهم خشونت خانگی است، بهویژه در دورههایی مانند بارداری که بهصورت عرفی، انتظار حمایت وجود دارد اما واقعیت معکوس است».
🔹او درباره مغفول ماندن بحران خشونت علیه زنان باردار میگوید: «ما در زیست روزمره خود، کمتر با خشونت علیه زنان باردار مواجه میشویم؛ نه به این دلیل که وجود ندارد، بلکه چون عموماً ابراز نمیشود. این پدیده اغلب از مسیرهای غیرمستقیم، مانند مراجعات پزشکی، علائم روانتنی یا گزارشهای محدود مددکاری، خود را نشان میدهد. ساختار خانواده، بهویژه در جوامع سنتی و بسته، ملاحظاتی دارد که افشای خشونت را تقریباً ناممکن میکند».
🔹«ترس از طرد، انگ اجتماعی، تنهایی، یا مواجهه با پیامدهایی نظیر طلاق، زن را در موقعیتی قرار میدهد که ترجیح میدهد رنج را بپوشاند تا آن را بیان کند. در بسیاری از موارد، زن در دو جبهه تحت فشار قرار میگیرد: هم از سوی خانواده همسر و حتی خانواده خودش، که گاه با نگاهی سرزنشگر، او را مقصر اصلی تلقی میکنند؛ و هم از سوی نظام حقوقی که برای اثبات خشونت، فرآیندی طاقتفرسا و فرساینده طراحی کرده است.
🔹قوانین فعلی، مانند چتری سوراخ، نمیتوانند زنان باردار را از طوفان خشونت پناه دهند. فقدان پناهگاههای امن ویژهی زنان باردار خشونتدیده، ضعف در اجرای قوانین حمایتی موجود و نبود آموزش اجباری برای کادر درمان دربارهی غربالگری خشونت، حلقههای گمشده این زنجیره شوم هستند».
🔸ریشهها و بازتولید خشونت
🔹طبق نتایج پژوهشها، بیش از ۶۰ درصد زنانی که در دوران بارداری خشونت دیدهاند، سابقه قبلی مشاهده خشونت در خانواده خود داشتهاند. این یعنی خشونت خانگی نهفقط یک کنش لحظهای بلکه بخشی از یک زنجیره تاریخی و بیننسلی است. کودکانی که شاهد خشونت پدر علیه مادر هستند، بعدها با احتمال بیشتری به اعمال خشونت روی شریک زندگی خود دست میزنند یا قربانی خشونت میشوند.
امتداد
@emtedadnet